هوگو پُرتیش  نماد نسلی از روزنامه نگاران بود که امروزه دیگر به ندرت دیده می­ شوند وحتی تکرار نخواهند شد.

هوگو پُرتیش   -  روزنامه نگار و شخصیت تأثیرگذار اجتماعی

به مناسبت درگذشت «هوگو پُرتیش» روزنامه ­نگار پیشکسوت و پرآوازه ­ی اتریش در سن ۹۵ سالگی، مطالب متعددی در رسانه­ های اتریش منتشر گردید که در اینجا، ترجمه­ ی مقاله ­ی منتشر شده در روزنامه وینر زایتونگ - قدیمی­ترین روزنامه اتریش- با عنوان «روزنامه نگار ابدی: هوگو پورتیش درگذشت» جهت آشنایی با نامبرده آورده می ­شود. 

آخرین بار همین چند روز پیش، هوگو پُرتیش برای انجام واکسیناسیون جلوی دوربین تلویزیون ظاهر شد. او گفت که واکسینه می شود زیرا می ­داند نفع آن برای خودش و برای جامعه چه اندازه زیاد است. استفاده از آقای پُرتیش برای اعتماد بخشی عمومی به برنامه واکسیناسیون یک ترفند هوشمندانه بود. زیرا مردم اتریش احتمالاً هرگز بیش از این مرد به کسی اعتماد نکرده اند.

هوگو پُرتیش  نماد نسلی از روزنامه نگاران بود که امروزه دیگر به ندرت دیده می­ شوند وحتی تکرار نخواهند شد. او شخصی بود که در راستای توضیح و انتقال دانش گام بر می­داشت و بیشتر از آنچه باعث تفرقه­ی میان انسان­ها می­شود، به آنچه که انسان ­ها را به هم پیوند می­ دهد، گرایش داشت. پُرتیش روزنامه نگاری بود با جدیتی مثال زدنی که مانند آخرین مصاحبه ­ی خود با همین روزنامه یعنی «وینر تسایتونگ»[۱]  بارها مخالفت خود را با گزارش­ های هیجانی و زودگذر که متأسفانه دامنگیر مطبوعات معظم هم شده است ابراز داشته بود و باور داشت که این نوع روزنامه نگاری، کار مطبوعاتی غیر صادقانه است. چرا که وظیفه­ ی روزنامه نگار، تحقیق درباره ­ی حقیقت است و نه هیجان آفرینی. پورتیش نه تنها تا کهنسالی به خوبی به این اصل اخلاقی معتقد ماند، بلکه خودش نیز به خوبی به آن عمل کرد.  اکنون مشهورترین روزنامه نگار اتریش در سن ۹۵ سالگی درگذشته است.

پُرتیش به عنوان معلم تاریخ در تلویزیون دست کم دو نسل از اتریشی ­ها را درس داد. به سختی می ­توان کسی را مانند او پیدا کرد که صدای خود را در گوش مخاطبان ضبط و «دستان سخنگوی» خود را در ذهن آنها حک کرده باشد. چنین روایت­ هایی در قاب تصاویر تلویزیونی با نماهای تاریخی مانند امضای پیمان خروج قوای متفقین از اتریش یا حضور هیتلر در میدان هلدنپلاتز وین با تصاویر سیاه و سفید، در ذهن بینندگان اتریشی جاودانه شده است. مجموعه­ های تلویزیونی «جمهوری اول اتریش» و «جمهوری دوم اتریش» در دهه ­های ۸۰ و ۹۰ میلادی به بینندگان تلویزیون ملی درس تاریخ را آموخت. مدت­ ها پیش از آنکه سرگرمی­ ها، جای اطلاع رسانی و آموزش را بگیرد؛ این مستندها با توضیحاتی که برای همه قابل فهم بود، دانش عمومی مردم را افزایش می­ داد. او بیش از این که با ایدئولوژی بیگانه باشد، ترجیح می ­داد که تفسیر اخلاقی را به همتایان خود واگذار کند. او به شنونده ­ی اخبار بسیار احترام می ­گذاشت و به توانایی او برای تفکر مستقل و تحلیل اخبار اعتماد داشت. وی با این کار، مهارت­ های خود را در درک سیاست و تاریخ نیز آشکار می ساخت. این هنر پُرتیش بود که از رسانه­ ی تلویزیون به بهترین شکل استفاده می کرد.

تلویزیون ملی اتریش[۲]  مدیون  پُرتیش است. او نه تنها برای دهه­ ها یک مفسر وفادار تلویزیونی بود، بلکه می توانست پیچیده ترین اخبار سیاست روز را برای کم اطلاع ترین بیننده­ ی اخبار به زبان قابل فهم توضیح دهد و جالب اینکه این کار را با  زبان بدن و حرکات سر و دست فراوان انجام می­ داد و از این رو؛ حرکات پردامنه ­ی هوگو پُرتیش به اندازه ­ی خودش معروف بود. نقش پُرتیش در همه پرسی تاریخی رادیو تلویزیون ملی اتریش هم در خور توجه است. هدف از برگزاری این همه پرسی در سال ۱۹۶۴، تأمین استقلال مالی رادیو و تلویزیون از احزاب حاکم بود تا اینکه رسانه ­ی ملی بتواند به صورت مستقل کار اطلاع رسانی را در دست داشته باشد.  پُرتیش در زندگی نامه­ ی خود در این باره چنین نوشته است: "با کار صادقانه در رادیو و تلویزیون قدرت به دست آمد." گفتنی است در دوره ­ای بیش از ۸۰۰،۰۰۰ امضا از سوی بینندگان جمع شد تا پُرتیش دوباره به عنوان مفسر ارشد اخبار به سر کار خود بازگردد.

هوگو پُرتیش در سال ۱۹۲۷ در پرسبورگ[۳] متولد شد و در رشته­ های تاریخ، زبان آلمانی، زبان انگلیسی و روزنامه نگاری تحصیل کرد. از سال ۱۹۴۸ وی به عنوان عضو تحریریه­ ی روزنامه­ ی دولتی وینر تسایتونگ مشغول به کار شد و دو سال بعد رئیس صفحه­ ی سیاست خارجی همین روزنامه شد. وی در عین حال یکی از معدود روزنامه نگاران اتریشی آن دوره بود که در نیویورک تایمز و واشنگتن پست کارآموزی کرد. پس از دوره­ ی  کوتاهی که در آن به عنوان رئیس سرویس خبررسانی اتریش در نیویورک مشغول به کار بود، پُرتیش در سفرهای داخلی درایالات متحده برای مدت کوتاهی صدراعظم اتریش آقای جولیوس راب[۴] را به عنوان سخنگوی مطبوعاتی همراهی می کرد. در سال ۱۹۵۵، هانس دیچاند[۵] ، سردبیر روزنامه کوریر[۶] ، وی را به عنوان معاون به این روزنامه تازه تأسیس آورد. پُرتیش در زندگینامه­ ی خود از شرح ارتباط تلگرامی بین وین و ایالات متحده­ی آمریکا درباره ­ی تصدی این پست با هیجان یاد می­ کند. او نوشته است: "برای من تلگرامی آمد به این مضمون که من سردبیر روزنامه­ ی تازه تأسیس کوریرهستم و از شما دعوت می­ کنم به من کمک کنید. یادتان باشد که حتی ترک­ های عثمانی فکر می ­کردند که  ارزشش را دارد، از دور برای برای فتح وین به اینجا بیایند!" پاسخ پُرتیش هم این بود: "من یک ترک هستم، می آیم! هوگو".

می ­توان گفت که در سال­ های پس از جنگ در واقع پُرتیش و دیچاند روزنامه نگاری را از همدیگر یاد گرفتند. از سال ۱۹۵۸ که دیچاند از روزنامه­ ی کوریر رفت، پُرتیش مدیر مسئول کوریر شد که در آن زمان پرتیراژترین روزنامه­ ی  اتریش بود. چند سال بعد پُرتیش هم از آنجا به تلویزیون ملی اتریش نقل مکان کرد.

پُرتیش همچنین دانش خود را در کتاب­ های بسیاری برای آیندگان باقی گذاشته است که اتفاقاً نه تنها در مورد سیاست، بلکه در مورد موضوعات کاملاً متفاوتی مانند «چیدن قارچ» نیز هستند! چهار سال پیش، وی هنگام ارزیابی دونالد ترامپ، دوباره غریزه­ ی سیاسی خود را نشان داد و بروز آشفتگی در ایالات متحده ­ی آمریکا و هرج و مرج پس از انتخابات اخیر را به طور دقیق پیش بینی کرد.

پُرتیش به واسطه­ ی اقامت خود در ایالات متحده، تحت تأثیر روش­ های متداول در سبک روزنامه نگاری آنگلوساکسون قرار گرفت: «چک کردن»، «چک کردن مجدد»، «چک کردن مضاعف کلمات کلیدی» و «وظیفه­ ی گوش دادن به طرف مصاحبه شونده» جزو اصول این سبک خبرنگاری است. از دید او؛  تجارت کردن روزنامه نگاران با سیاستمداران یک ننگ بود  و استقلال فردی مهم ترین دلیلی بود که وی بر آن اساس و پس از سال ها امتناع قاطع، بالاخره در ۹۲ سالگی نشان طلای افتخار جمهوری اتریش را پذیرفت. در واقع او مایل نبود با گرفتار شدن در میان مدال­ ها، عناوین و تعارفات،  آزادی و استقلال فکر، گفتار و نوشتن خود را محدود کند. نگرشی که مخصوصاً در کشوری به کوچکی اتریش با همسایه­ های متعدد و متفاوت، منطقی هم به نظر می ­رسد. به گفته­ ی دوست و همکارش هاینز نوسباومر[۷] سیاست رسانه­ای پُرتیش در عین حال بسیار شجاعانه بود.

پُرتیش همچنین می­توانست در دوره­ای رئیس جمهور اتریش شود. البته خودش هیچگاه به دنبال این سمت نبود. دلیل آن هم خیلی ساده بود: «آزادی». به اعتقاد او روزنامه نگاری آزادترین حرفه در جهان است. دست کم در جهانی آزاد و دموکراتیک این گونه است. این شغل با هیچ پروتکلی محدود نمی­ شود و نیاز نیست که چیزی را توجیه کند.

در عین حال؛ او متأسف بود که سیاست داخلی فعلی گاهی تنها در تفسیر شکلک­ های چت خلاصه می ­شود. این چنین سیاست­ های مبتذلی هرگز در شأن او نبوده است. حیف که دیگر نمی­ توانیم تولد او را جشن بگیریم. در نودمین سالگرد تولد او، «وینر تسایتونگ» از او پرسید آیا خوشحال است که دیگر مجبور نیست درباره رویدادهای سیاسی اظهار نظر کند؟ او با خنده تند و تیز پاسخ داد: "من به طور کلی خوشحال می­ شوم که بابت اظهار نظرهایم مورد آزار نباشم. اما اظهار نظر کردن در مورد رویدادهای سیاسی کار درستی است که باید انجام شود."

منبع:

https://www.wienerzeitung.at/nachrichten/kultur/medien/۲۰۹۸۸۸۲-Hugo-Portisch-verstorben.html

 

[۱] Wiener Zeitung

[۲] ORF

[۳]  امروز این شهر با نام براتیسلاوا پایتخت جمهوری اسلواکی شناخته می­شود

[۴] Julius Raab

[۵] Hans Dichand

[۶] Kurier

[۷] Heinz Nussbaumer

کد خبر 5519

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 8 =